کلاه جادو و لودمیلای نامرئی
کلاه جادو موضوع یکی از داستان های بسیار قدیمی است. این کلاه ظاهرا خاصیت عجیبی داشته است به طوریکه اگر کسی آن را بر سر می گذاشت فورا نامرئی می شد. شاعر مشهور روس الکساندر پوشکین در حماسه ی “روسلان و لودمیلا” ی خود قدرت اعجاز این کلاه را به طرز شیوایی توصیف می کند.
دختر جوان هم مثل بسیاری از زن ها اسیر هوس هایش می شود؛ لودمیلا کلاه جادو را بر سر زیبای خود می نهد و جلوی آینه آن را می آزماید. گاه به چپ کج می گذارد و گاه به راست. نقابش را گاه به جلو می گذارد و گاه به عقب، که ناگهان! وقتی نقاب کلاه پشت سر قرار می گیرد حیرت زده و مبهوت می گردد. اوناپدید شده است! کلاه را برمی دارد دوباره ظاهر می شود…
راه نجات با جادو
“ممنونم ای جادوگر عزیز! به راستی که خیلی به تو مدیونم. آزادی ام را به من باز دادی، اکنون دیگر همه جا در امان خواهم بود…”
کلاه جادو تنها وسیله ای بود که لودمیلا برای نجات خود یافت. او برای فرار از چنگ نگهبانان تیزچشمی که حتی از روی کارهای او می توانستند به محلش پی ببرند از آن استفاده کرد.
فاش می شود!
“هر لحظه در جایی نشانه های تازه ای گزارش داده می شود: گل های طلایی رنگ از شاخه های لرزان ربوده می شوند. قطرات آب چشمه به روی چمن که تازه پا خورده است می پاشد. وقتی که شاهدخت زیبا آب می نوشد و یا غذا می خورد همه می فهمند.
لودمیلا همراه با اولین پرتوی طلایی خورشید به آبشارها می رود، در آب سرد و صاف چشمه ها خود را می شوید. حتی زن راهبه هم یک بار دید که چطور یک دست نامرئی آب برمی دارد و می ریزد…”
اعجاز دانش
مدت هاست که بسیاری از شگفتی های افسانه های باستانی تحقق یافته و وارد زندگی شده است. امروز ما در پرتوی معجزات دانش می توانیم کوه ها را سوراخ کنیم، آسمان را در چنگ خود بگیریم و با “قالیچه ی حضرت سلیمان” به پرواز درآییم. ولی آیا می توانیم کلاه جادو را هم اختراع کنیم، یا وسیله ای پیدا کنیم که خود را کاملا نامرئی سازیم؟ مقاله ی مرد نامرئی و نمونه های شفاف را هم بخوانید.
