ژول ورن، گرچه به تفصیل از ماجراهای سفر سه مسافر بی باک سفینه ی ماه نورد خود برای ما صحبت کرده است اما فراموش کرد که بگوید چگونه مایکل آردان در این شرایط غیر عادی غذا پخته است. به یقین او تصور نمی کرد که پخت و پز در فضا هم ممکن است جالب باشد و این خود بیشتر مایه ی تأسف است. نکته اینجاست که در سفینه ای که در فضا حرکت می کند همه چیز بی وزن می شود. ژول ورن این امر را سرسری گرفته است، زیرا باید پذیرفت که آشپزی، آن هم در جایی که بی وزنی حاکم است، نمی تواند زمینه ی مناسبی برای تخیل و داستان سرایی یک نویسنده ی داستان های علمی و تخیلی نباشد. اکنون اجازه بدهید ما از قدرت تخیل خود کمک بگیریم و کاری را که نویسنده ی با استعداد از زمین تا ماه ناتمام گذارده است را به پایان برسانیم. وقتی این نتیجه ی کوچک تلاش ما، که در واقع تقلیدی از ژول ورن است را می خوانید، به خاطر داشته باشید که درون سفینه، گرانش وجود ندارد و همه ی اجسام بی وزنند.

صرف ناهار در شرایط بی وزنی

مایکل آردان گفت:
– دوستان؛ ما هنوز فکری برای ناهار نکرده ایم. درست است که وزن خود را از دست داده ایم، ولی فکر نمی کنم اشتهایمان هم از بین رفته باشد. بنابراین اگر اجازه بدهید من هم اکنون ناهارِ بی وزنی برایتان فراهم خواهم کرد و بی شک سبک ترین غذایی را که تا کنون تهیه شده است به دستتان خواهم داد.

مرد فرانسوی منتظر جواب نشد و به تهیه ی غذا پرداخت. آردان همان طور که مشغول برداشتن درب بطری بزرگ آب بود، زیر لب با خود گفت:
– این بطری آب هم می خواهد وانمود کند که خالی است اما کلاه سرم نمی رود. می دانم چرا این قدر سبکی. خوب، بطری هم که درش باز شد. یا خدا! زود باش و محتوای بی وزنت را توی دیگ بریز!

بطری را از این طرف کج کرد، سپس از آن طرف کج کرد؛ ولی خیر؛ آب بیرون نمی ریزد. نیکل در حالی که به کمکش می شتافت گفت:

– آردان عزیز، بی جهت به خودت زحمت نده. مگر نمی دانی که در سفینه ی ما گرانش وجود ندارد و آب هرگز خودش از بطری بیرون نمی ریزد؟ باید با تکان آن را خارج کنی، درست مثل این که می خواهی شربت غلیظی را از شیشه بیرون بیاوری.

آردان با دست به ته بطری کج زد؛ با کمال تعجب مشاهده کرد که یک گوی آب، به بزرگی یک مشت، از گلوی بطری خارج شد. حیرت زده گفت:
– چرا آب این طوری شد؟ هیچ انتظار نداشتم! لطفا دوستان دانشمند به من بگویید چرا چنین شد؟

قطره ی آب در گرانش صفر
قطره ی آب در گرانش صفر

– آردان عزیز، این چیزی نیست و فقط یک قطره ی آب است. در جهان بی وزنی که گرانش وجود ندارد، درشتی قطرات آب محدود نیست. تنها گرانش است که سبب می شود مایعات به شکل ظرف های خود درآیند و یا حرکت کنند یا از ظرفی بیرون بریزند. ولی در این جا بی وزنی حاکم است و مایعات فقط تحت تأثیر نیروهای مولکولی خود هستند؛ بنابراین طبیعتا باید شکل گوی به خود بگیرند. همانطور که در آزمایش مشهور پلاتو روغن به صورت گلوله در می آید.

قطره ی روغن در آزمایش پلاتو کروی می شود.
قطره ی روغن در آزمایش پلاتو کروی می شود.

مایکل به سرعت در جواب گفت:
– آزمایشات پلاتو باشد برای خودش؛ من باید آب بجوشانم و سوپ درست کنم، خدا شاهد است که هیچ نیروی مولکولی ای نمی تواند مانع کارم باشد.

با عصبانیت به تکان دادن بطری پرداخت؛ سعی کرد آب را در دیگی که در هوا معلق بود بریزد. ولی مثل این که همه چیز با او سر ناسازگاری داشت. قطرات درشت آب همین که با دیگ تماس می گرفت روی آن پهن می شد، از لبه اش بالا می رفت و به پشت دیگ می دوید. در اندک زمانی پشت و روی آن از یک لایه ی کلفت آب پوشیده شد. با این وضع جوشاندن آب بی مورد بود. نیکل، خون سرد و آرام به آردان که دیگر عصبانی شده بود رو کرد و گفت:
– تجربه ی روشن کننده ای است که نیروی شگرف چسبندگی را نشان می دهد. ناراحت نشو! این یک پدیده ی عادی است و مربوط به تر شدن اجسام جامد است؛ با این تفاوت که در این حالت نیروی گرانش دیگر مزاحمتی ایجاد نمی کند و ما می توانیم روند کامل پدیده را مشاهده کنیم.

– خیلی متأسفم که مزاحمتی ایجاد نمی کند! به هر حال چه مربوط به پدیده ی تر شدن اجسام باشد و چه مربوط به چیز دیگر، من می خواهم که آب توی دیگ باشد نه در اطراف آن. ببین! کدام آشپزی است که بتواند در چنین شرایطی سوپ درست کند؟!

باربیکان وارد صحبت شد و با لحن تسکین بخشی گفت:
– اگر اشکال تنها همین است به راحتی می توانی آن را برطرف کنی. لابد می دانی که آب نمی تواند اجسامی که با یک لایه ی نازک چربی پوشیده شده اند را ترک کند. بنابراین پشت دیگ را چرب کن تا آب توی آن بماند.
– آفرین! این را می گویند یک راه حل علمی واقعی!

آردان، در حالی که از خوشحالی سر از پا نمی شناخت پس از بیان جمله ی بالا به چرب کردن پشت دیگ پرداخت. سپس شعله ی گاز را روشن نمود و خواست دیگ را روی آن بگذارد و آب را بجوشاند که اوضاع باز هم با او به مخالفت برخاست. این بار شعله شروع به بازی در آوردن کرد. نیم دقیقه ای ضعیف می سوخت و بعد خاموش می شد. آردان گیج شده بود. خیلی سعی کرد شعله را روشن نگه دارد، اما تمام تلاش هایش بی ثمر ماند. خیر، شعله نمی خواهد بسوزد. ناامیدانه از دوستانش پرسید:
– باربیکان! نیکل! قوانین فیزیک شما و مقررات شرکت گاز آیا راهی نشان نمی دهد که بتوانیم این شعله ی سرسخت را وادار کنیم درست و حسابی بسوزد؟

نیکل توضیح داد:
– سوختن شعله کاملاً منطبق با قوانین فیزیک است و هیچ چیز خلاف و غیرمنتظره ای در آن دیده نمی شود. اما از نظر مقررات شرکت گاز، به نظرم در جایی که گرانش نیست، شرکت هم باید دکانش را ببندد. همان طور که می دانید محصول سوختن، دی اکسید کربن و بخار آب است که هر دوی آن ها نسوزند. در روی زمین معمولاً این فرآورده های سوختن در کنار شعله نمی مانند. زیرا به علت گرمی، سبک می شوند و به بالا می روند و جای خود را به هوای تازه و سرد می دهند. اما در این جا چون گرانش نیست، محصولات احتراق در همان محلِ تولید باقی مانده و دور شعله را می گیرند و نمی گذارند تا هوای تازه به آن برسد. از این رو است که شعله اینقدر رنگ پریده است و به زودی خاموش می شود. همچنین دستگاه های آتش نشانی نیز از همین ویژگی استفاده می کنند، یعنی اطراف شعله را با گاز نسوزی محاصره می نمایند تا آتش خامو…

آردان حرف او را قطع کرد و گفت:
– پس به نظر تو اگر کره ی زمین و جاذبه ی آن وجود نداشت، دیگر احتیاجی به تشکیلات آتش نشانی نبود و آتش سوزی ها خود به خود خاموش می شدند؟ همین طور است؟
– بلی همین طور است. حالا برای تهیه ی سوپ، یک بار دیگر آتش را روشن کن و ما هم به تو کمک خواهیم کرد. شاید بتوانیم کاری کنیم که یک مکش مصنوعی به وجود آید و سبب شود که شعله مثل روی زمین بسوزد.

دست به کار شدند. آردان شعله را برای چندمین بار روشن کرد، مشغول غذا پختن شد و در ضمن با نگاهی که چیزی از شیطنت همراه داشت به تماشای نیکل و باربیکان پرداخت که به نوبت برای شعله ایجاد مکش می کردند تا آن را روشن نگه دارند. او در اعماق دلش معتقد بود که مسئول تمام این ناراحتی ها دوستانش و دانششان است. سپس از روی شوخی گفت:
– هاه هاه هاه! عجب دودکش های خوبی هستید! دوستان دانشمند من، باید بگویم که خیلی برایتان متأسفم. اما اگر ناهار گرم و خوبی بخواهید باید به قوانین فیزیکِ خودتان گردن بگذارید.

عکس از ناسا. شعله ی شمع در شرایط میکروگرانش (ریزگرانش)
عکس از ناسا. شعله ی شمع در شرایط میکروگرانش (ریزگرانش)

یک ربع گذشت؛ نیم ساعت گذشت؛ سپس یک ساعت، و هنوز هیچ اثری از جوش آمدن آب دیگ نبود.
– آردان عزیز، حوصله داشته باش. در شرایط معمولی چون آب دارای وزن است زود به جوش می آید. چرا؟ علتش تنها این است که لایه های مختلف آن با هم مخلوط می شوند. لایه های سردتر و سنگین تر بالایی جای لایه های گرم تر زیر را، که به علت گرما سبک تر شده اند، می گیرند و آن ها را به سوی بالا می رانند؛ در نتیجه آب به سرعت داغ می شود. آیا تاکنون آب را از بالا حرارت داده اید تا بجوشد؟ اگر این آزمایش را انجام داده باشید می دانید که در این حالت لایه های مختلف آب با هم مخلوط نمی شوند. زیرا لایه های آب گرم، ساکن و بی حرکت می مانند. به طوری که می دانید آب رسانای گرمای خوبی نیست و قابلیت رسانایی آن عملاً صرف نظر کردنی است. شما می توانید آب بالای ظرفی را به جوش آورید در حالی که قطعاتی از یخ در زیر آب داشته باشید. اما در این جا، که بی وزنی حاکم است، دیگر فرقی ندارد که از کدام طرف آب را گرم کنیم. لایه های مختلف آب دیگ مخلوط نمی شوند و در نتیجه آب دیر گرم می شود. اگر بخواهیم زودتر گرم شود باید پیوسته آن را به هم بزنیم.

نیکل به آردان اخطار کرد که درجه ی حرارت آب را تا نقطه ی جوش نرساند بلکه اندکی زیر آن نگه دارد. او توضیح داد که در نقطه جوش مقدارِ بخار زیاد است و همان طور که می داند، در شرایط بی وزنی وزن مخصوص آب و بخار یکی است؛ هر دو صفر است. بنابراین با هم مخلوط می شوند و تشکیل کف می دهند.

آردان همین که سرِ بسته ی نخود را باز کرد حیرت زده و خشمگین شد. زیرا همین که کمی آن را تکان داد نخود ها در همه ی جهات در هوا پخش شدند؛ به دیوار می خوردند، دوباره بر می گشتند. کم مانده بود بدبختی بزرگی به بار آید. همین طور که نیکل نفس می کشید نخودی وارد حلقش شد و نزدیک بود خفه اش کند! ولی به خیر گذشت. برای رفع خطر و رهایی از دست این نخود های مهلک، دوستان همگی با تور به شکار پرداختند شکر خدا که آردان این تور ها را با خود آورده بود که “در ماه با آن ها پروانه بگیرد.”

دردسر در ایستگاه فضایی بین المللی
دردسر در ایستگاه فضایی بین المللی

آشپزی در این شرایط واقعاً کار خطرناکی بود. آردان حق داشت که می گفت در چنین وضعی ماهرترین سرآشپز ها هم در می مانند. او هنگام تهیه ی بیفتک هم واقعاً زجر کشید. مجبور بود با چنگال گوشت را درون روغن فرو برد، زیرا حالت کشسانی بخار های روغن مرتب گوشت نیم پخته را به بالا می راند. البته اگر بتوانیم کلمه ی “بالا” را در جایی که “بالا” و “پایین” مفهومی ندارد به کار ببریم.

در جهان بی وزنی غذا خوردن هم منظره ی عجیبی دارد. مسافرین با وضع و حالات مختلف، حالاتی که البته تا حدی خالی از عمد نبود، در هوا معلق بودند و هر لحظه با هم تصادف می کردند. طبیعی است که نشستن دیگر معنی نداشت. در چنین شرایطی صندلی و تخت و نیمکت مطلقاً بی مصرف اند. در واقع آردان اصرار بی جایی داشت که یک “میز ناهار” درست و حسابی بچیند وگرنه در واقع احتیاجی به میز نبود. پختن سوپ مشکل بود و خوردنش مشکل تر. آردان نمی توانست با کج کردن دیگ، این مایعِ بی وزن را در بشقاب بریزد. بدون توجه به بی وزنی با ناراحتی به ته دیگ وارونه شده زد تا سوپ لجوج را از آن خارج کند. اما با این کار نزدیک بود تمام زحماتش به کلی به هدر رود. قطره ی بزرگی شبیه به گوی -یعنی همه ی سوپ- از دیگ بیرون پرید! آردان مجبور شد فصلی تردستی و آرتیست بازی کند تا غذایی را که به آن زحمت تهیه کرده بود دوباره به داخل دیگ بر گرداند!

صرف نهار در ایستگاه فضایی بین المللی
صرف نهار در ایستگاه فضایی بین المللی
کره ی بادام زمینی و ژله در ایستگاه فضایی بین المللی
کره ی بادام زمینی و ژله در ایستگاه فضایی بین المللی

از قاشق ها هم کاری ساخته نبود؛ زیرا سوپ همه ی قاشق و دسته را تر می کرد و به صورت پوشش یک پارچه ای به آن می چسبید. سه دوست، قاشق ها را با کره چرب کردند تا مانع تر شدن آن شوند. اما باز هم مشکل دیگری پیدا شد، سوپ به شکل گوی کوچکی در می آمد و آن ها نمی توانستند این مایه ی بی وزن را در دهان خود بریزند. سرانجام نیکل راهی به نظرش رسید و چند کاغذ مومی را لوله کرد و سرنشینان به وسیله ی این لوله ها سوپ را مکیدند. از آن به بعد برای نوشیدن آب هم از ابن شیوه استفاده کردند.

شاید با تعجب بپرسید که در جهان بی وزنی چگونه می توانیم حتی با این وسیله چیزی بنوشیم؟ مگر نه این است که هوای داخل سفینه وزن ندارد و در نتیجه نمی تواند فشاری اعمال کند؟ بدین ترتیب نوشیدن یک مایع به کمک مکیدن آن ممکن نیست.

اما این یک انتقاد نادرست است. حقیقت آن است که بی وزنی هوا دراین شرایط هیچ اثری بر فشار آن ندارد. هوای فضای مسدود دارای فشار است و این فشار به علت وزن نیست بلکه به علت آن است که هوا، مانند دیگر گاز ها، همیشه می خواهد منبسط شود. در فضای مسدود نشده ی سیاره ی ما، نیروی وزن مانع از انبساط بیشتر هوا می گردد. در واقع همین ارتباط وزن و فشار هوا در شرایط معمولی است که سبب این انتقاد می شود.

نوشیدن در شرایط بی وزنی
نوشیدن در شرایط بی وزنی
امتیاز دهید: ستاره ی سمت راست یعنی یک امتیاز و ستاره ی سمت چپ یعنی پنج امتیاز.
[تعداد: 5 میانگین: 4.6]
ارتقاء کسب و کار شما

یک دیدگاه

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید